تصور

صندلی روبروم نشسته . مدرن ترین وسایل ممکنه رو همراه داره و میگه که مهندسه و برای یک گروه استخراج معدن کار می کنه. قطار که تو بیابون میوفته بحث هم به سیاست می کشه و به اوضاع مملکت و از این حرفها که بر سر هر بازاری هست. طوری انتقادهای جون دار می کنه که می گی این بحران رهبری اپوزیسون رو دست آخر همین بابا باید حل کنه. تا بحث به کهنگی قطار و ناتوانی ایران از ساخت قطار های جدید و واردات واگن از چین می رسه که با تعجب می گه ما که به تکنولوژی هسته ای دست پیدا کردیم خب باید تو این زمینه هم پیشرفت کنیم .
و من به این فکر می کنم که کدوم ما مد نظرشه و چرا و چطور با این همه کمالات این ایده سخیف و متناقض به ذهنش رسوخ کرده.
» ادامه مطلب